- فراق آزموده (دَ / دِ)
فراق دیده. هجران کشیده. آنکه دوری عزیزان بسیار دیده باشد:
هزاردستان بر شاخ سرو او بخروش
چو عاشقان فراق آزموده وقت سحر.
فرخی سیستانی.
رجوع به فراق شود
هزاردستان بر شاخ سرو او بخروش
چو عاشقان فراق آزموده وقت سحر.
فرخی سیستانی.
رجوع به فراق شود
